کینتسوگی، هنری که از شکست به وجود می آید.


Kintsugi - Lana Del Rey

-خیلی اتفاقی توی اسپاتیفای این آهنگ رو دیدم :")


خب، بیاید اول درمورد خود هنر کینتسوگی بدونیم. کینتسوگی (金継ぎ) با معنای لغویِ «بند زدن با طلا» یا «نازک کاریِ طلایی» یک هنر ژاپنیه که در اون قطعات شکسته ی ظروف سفالی رو با ماده ای حاوی پودر طلا تعمیر می کنن یا به اصطلاح بند می زنن. این هنر پیشینه ی چند صد ساله داره و گفته می شه به وجود اومدنش بر می گرده به اواخر قرن پونزده، وقتی که یک شوگون (سپه سالار) یک کاسه ی چای رو برای تعمیر به چین می فرسته. وقتی ظرف رو بر می گردونن از چین، متوجه این می شن که خیلی بی ریخت شده و در اصل با یکسری گیره ی فلزیِ زشت تعمیر شده. پس، صنعتگر های ژاپنی دور هم جمع شدن تا یه راه چاره ای پیدا کنن و ظروف چینی رو جوری تعمیر کنن که زیباییِ خودش رو از دست نده. اینطوری شد که کینتسوگی به وجود اومد. این هنر به قدری محبوب شد که مجموعه دار ها به عمد ظروف چینیِ خودشون رو می شکستن تا با طلا درز گرفته بشه و زیبا تر از قبل بشه. هنر کینتسوگی در ظرف هایی که در مراسم های چای ژاپنی استفاده می شن به کار می ره.

کینتسوگی چند روش داره، مثلا یکی از این روش ها «شکاف» (ひび) هست که در اون از خاک طلا، صمغ یا لاک استفاده می شه تا با کمترین میزانِ ناهمواری صرفا جای شکستگی ها پر بشه. یا مثلا در روش «قطعه» (欠けの金継ぎ例) اگر قطعه ی مورد نظر گم شده باشه برای ترمیم اون ظرف جای قطعه رو با طلا، مخلوط طلا یا لاک پر می کنن. و در روش دیگه ای که اسمش «درزگیری» (呼び継ぎ) هست، به جای پرکردن فضای خالی قطعه ی گم شده با طلا و ...، از یک قطعه ی دیگه استفاده می کنن. اما نکته ی مهم درمورد کینتسوگی اینه که ظروف رو منحصر به فرد می کنه، یعنی چی؟! یعنی اون خطوط طلایی هیچ ظرفی شبیه اون یکی نیست! یعنی داستانِ هم ظرف با اون یکی ظرف متفاوته و این به ظروف هویت می ده.یعنی در این روش ارتباطی بین هر دو قسمت ایجاد می‌شه که ممکنه در غیر این صورت اصلا به وجود نیاد (یعنی بدون شکستن ظرف اصلا به وجود نیاد).

اگر بخوام درمورد چند جمله ی قبل توضیح بیشتری بدم می تونم بگم که در کینتسوگی عملا ظرف دوباره متولد می شه و ژاپنی ها به‌جای اینکه تلاش کنن تا یک ظرف رو به حالت اولش برگردونن، اون رو با شکست ها و ترک هاش می پذیرن و اون رو به واسطه ی آسیب هایی که دیده به یه گنجینه تبدیل می‌کنن. در کینتسوگی درخشش طلا توجهِ مخاطب رو به خطوط شکستگی و ظاهرا نقصِ ظرف جلب می کنه، بنابراین ترک‌ها  پنهان نیستن، بلکه کاملاً مشخص هستن. ترک‌ها به ظروف خاطره و پیشینه می‌بخشن؛ ژاپنی ها نشون می‌دن که این شیء مورد علاقه و احترامه، حتی اگر زمانی شکسته شده باشه. در واقع این ترک ها به ظرف ارزش می ده و اون رو از اون ظروف سالم و دست نخورده با ارزش تر می کنه. این نمادی از ناپایداری، قدرت و زیباییه.


اما حالا بیاید کینتسوگی رو از یه زاویه ی دیگه بررسی کنیم. شما با شکست هاتون چطور برخورد می کنید؟ اون ها رو می پذیرید یا گردن تقدیر و سرنوشت می ندازید؟ از شکست هاتون عبور می کنید یا تا آخر عمر خودتون رو سرزنش می کنید؟ وقتی می شکنید، شکستگی هاتون رو ترمیم می کنید، یا هیچوقت سراغ اون شکستگی نمی رید و خودتون رو مجاب می کنید که این شکستگی ها هرگز وجود نداشته ن؟

اما وقت برای جواب دادن به این پرسش ها الان نیست. (خب بالاخره هر آدمی جواب های خودشو داره xD.) هدف ما اینجا اینه که شکست ها رو از دیدگاهِ کینتسوگی بررسی کنیم تا خوندن این پست مفید بشه و بتونید ازش استفاده کنید. کینتسوگی می گه که : زیباییِ تو در تکاملت نیست، در نقص توئه! (یه چیزی مثل چالِ گونه که در علم نقص و فلجی صورت به حساب میاد ولی در استاندارد های زیبایی، یک ویژگیِ زیبا تلقی می شه) این یعنی نقص و شکست های توئه که تو رو منحصر به فرد می کنه و به تو هویت می بخشه، اما نه نقصی که به بقیه و خودت آسیب بزنه (مثل یکسری نقوص اخلاقی.)، نقصی که به خاطر شکست تو در راه هدفت ایجاد شده. خوبه این رو هم بدونید که کینتسوگی نمایشی از وابی-سابی تلقی می شه. (یعنی این ایده که کاستی و نقص زیباست و تغییرْ چیزیه که باید پذیرفته و درک بشه.)

۱-تفاوت هامون رو بپذیریم~

منحصر به فرد بودن ظروف ترمیم شده با کینتسوگی به ما یاد می ده که تفاوت هامون با دیگران رو بپذیریم، به زبان ساده یعنی این رو بدونیم و بپذیریم که : همه قرار نیست رتبه ی یک کنکور بشن، همه برای درس خوندن به دنیا نیومدن، همه قرار نیست عقاید سیاسی شبیه هم داشته باشن، هر کسی تعریفش از عشق و زیبایی متفاوته و هزاران تفاوت دیگه. ما نه تنها باید این تفاوت ها رو بپذیریم، بلکه باید ازشون تجلیل هم بکنیم، این تفاوت ها به زندگیِ ما معنی می بخشن و به ما یاد می دن که هر کدوممون برای یک هدف منحصر به فرد به دنیا اومدیم، همه قرار نیست دکتر یا مهندس بشن... ظروف شبیه هم هیچ جذابیتی ندارن و حتی قیمت پایین تری دارن، در حالی که ظروفی که زمانی شکسته شدن و بعد تعمیر شدن ارزش و قیمت بیشتری دارن و حتی جذاب ترن.

۲-تغییر بخشی از زندگیه~

کینتسوگی به ما یاد می ده که نمی تونیم از تغییر فرار کنیم (یا ازش اجتناب کنیم.)، زندگی ما به واسطه ی عوامل بیرونی، درونی، محیطی، یا غیر محیطی در حال تغییره و کینتسوگی به ما می گه که جای اینکه بشینیم یه جا و فکر کنیم که اگر فلان چیز تغییر نمی کرد چی می شد؟! یا چیکار کنم که همه چی مثل قبل بشه؟!، به این فکر کنیم که چجوری از اون تغییر استفاده ی مثبت بکنیم و ازش درس بگیریم و باهاش همراه بشیم، نه اینکه بشینیم یه جا منتظر معجزه ای که هیچوقت اتفاق نمی افته. ما هیچوقت محصور زمان نیستیم و هیچوقت هم تماماً کامل یا تماماً ناقص  نیستیم. ما درحال تغییر هستیم، از هر لحظه تا لحظه ی دیگه. زندگی همیشه آثار خودش رو به جا می ذاره، اما درست مثل ظروف پوشیده از طلا، این نشونه های به جا مونده از گدشته ی ماست و به ما نشون می‌ده که چطور رشد کردیم.

۳-ما قدرتمندیم~

کینتسوگی به ما یادآوری می کنه که ظروف شکسته رو می شه ترمیم کرد! یعنی این باور که این مشکل راه حلی نداره. یا من دیگه هیچ جوره درست نمی شم. چرت و پرتِ محضه. تو می تونی مشکلت رو حل کنی، تو می تونی قلب شکستتو ترمیم کنی، می تونی با طلا بند بزنیش! می تونی دلی که شکوندی رو با طلا بند بزنی، می تونی! اگه بخوای! البته این ترمیم و با طلا بند زدن زمان می بره. (اگر با چیزای سطحی بخوای بند بزنی زمان کمتری می بره اما دوام کمی داره!) تو باید به خودت و شکستگی هات عشق بورزی، توجه کنی و براشون زمان بزاری! فقط اینطوریه که می تونی خودت رو با طلا بند بزنی و از اون آدمی که با بقیه فرقی نداره به یه آدم منحصر به فرد تبدیل شی :>>.


دنیا همه را می‌شکند، پس از آن، برخی از همان جایی که شکست خورده‌اند قوی می‌شوند.

-ارنست همینگوی‌‌‌‌‌‌‌