Kurdish Theme - Hosein Behroozinia, Bijan Kamkar
از آخرین باری که اینجا نوشتم خیلی می گذره. و ناراحت کننده ست، چون درسام زیاد بود و برداشتن لپتاپ و نوشتن پست و ادیت کردنش برام سخت بود. ولی الان هم جای درس خوندن اومدم اینجا و دارم پست می نویسم. چون دلم برای این صفحه ی سفید تنگ شده بود. خیلی خوشحالم که دوباره اینجام. و اما موضوعِ پست. امروز توی این صفحه ی سفید، به امید لبخند ها و قهقهه های بیشتر در امسال، لبخند های سال گذشته رو می نویسم. (یه چند تا گریه هم می نویسم.)
1-
تحویل سال و دوران عید که مادربزرگم اینا برای اولین بار عید اومده بودن پیشمون و عموم اینا هم بودن و خوش گذشت. (+مهمونایی که بعدش اومدن و درس خوندنام تو دوران عید.)
2-
شب احیا که با پانیذ و تسنیم تو مراسم مدرسه شرکت کردیم، دعا کردیم و بعدش رفتیم خونه ی پانیذ اینا و اونجا خوابیدیم.
3-
روز آزمون تیزهوشان که تو اتاقم آهنگ "هم قطار" رو گذاشتم و بابام تو ماشینش برام آهنگ شاد و حال خوب کن گذاشت.
4-
دیدنِ مارین تو باغ کتاب.
5-
تیزهوشان و نمونه دولتی قبول شدنم و اینکه تونستم خودمو به خودم ثابت کنم.
6-
وقتی تابستون دو روز رفتیم مدرسه و بچه های مدرسه و خود مدرسه رو دیدم.
7-
اردو با بچه ها. (هم خانه ی ماپار هم ریتاج)
8-
روز آزمون نوبت اول آزمایشگاه که با گریه و زاری کاری کردیم که دبیر برگه ها رو بهمون برگردونه و همه چی رو دوباره نوشتیم. و بعدش با خانوم پاینده والیبال بازی کردیم و صحبت کردیم.
9-
هر باری که با پانیذ رفتم بیرون. (حتی اون سری که غش کردم. xD)
10-
هر زمانی که آهنگ گوش دادم، کتاب خوندم و فیلم و سریال دیدم.
11-
عروسیِ پسر عموی بابام.
12-
تمام لحظاتی که با خانوادم گذروندم.
13-
اون یه باری که با آیسان رفتم بیرون.
14-(گریه.)
امتحان ریاضی نوبت اول و امتحان فیزیک جهش که کلی سرشون گریه و زاری کردم.
15-(گریه.)
وقتی اینهمه برای کارسوق خوندم و تهش با درصد نود و سه قبول نشدم.
16-
تمام لحظاتی که فن گرلیِ ترژر، بلک پینک، بیبی مانستر و اکس جی رو کردم . (کل کیپاپ البته.)