امید میتونه کشنده باشه. توی کتابِ Moonrise از سارا کروسان، خوندم که نوشته بود : اُمید است که تو را میکشد. اولش با خودم گفتم خیلی مسخرهس! امید همون چیزیه که بشر رو زنده نگه داشته! امید به رسیدن به روزای خوب! امید به نتیجه گرفتن! امید به اینکه حالمون یه روزی خوب میشه! ولی... چی میشه اگه هیچوقت روزای خوب نرسن؟ چی میشه اگه هیچوقت نتیجه نگیریم؟ چی میشه اگه حالمون هیچوقتِ هیچوقت اونقدری خوب نشه که از ته دل بخندیم و بگیم : «این همون چیزیه که میخواستم!»؟ چی میشه اگه ما هم مثل سرهنگ نیلوفری تو سال بلوا بشیم که سال ها به امیدِ اینکه دخترش عروسِ شاه بشه توی یه شهر مزخرف میمونه و آخرشم اصلا مورد توجه شاه قرار نمیگیره و از غم و غصه میمیره؟!
اینا رو گفتم که بگم اگر یه جایی ایستادید که دوستش ندارید و فکر میکنید با امید داشتن و بیشتر جون کندن توی اون جایگاه، حالتون و جایگاهتون بهتر میشه در اشتباهید! امید میتونه کشنده باشه!
+اینو تو روزانهنویسیِ تلگرامم گذاشته بودم، ولی چون اونجا رو پاک کردم گفتم اینجا هم بزارمش :-)